خاطرات متنی

خدا با ماست- سید محسن بهرسی

خدا با ماست- سید محسن بهرسی

دست خدا بر سر ماست  سیدمحسن بهرسی قاسم سلاجقه با همان لباس که همیشه مرتب و اطو کشیده بود از خاکریز صدایم زد که سید عراقیها را نفله کردیم… جوان با روحیه ای بود… دوشیکا را رها نمیکرد… وجودش باعث روحیه خط شده بود… کلاهش را نشانم داد که تیر مستقیم عراقیها سوراخش کرده بودند [...]
بیشتر بخوانید
خاطره مینار- عباداریان

خاطره مینار- عباداریان

تهران.عباداریان شهریور ۹۹تقدیم به مادرم و تمام مادران سرزمینم که خزانه دار بوده و هستند ولی هیچگاه برای خودشان چیزی نخواستند.مینار چفیه مقدس بی اختلاس مادران مینار مادر وقتی دختر بودشور جوانی را و زیبایی صورت چون گلش را در مینار رنگارنگش آذین بسته بود و معصومیتش را نشان میداد، چون قد کشید و بزرگ [...]
بیشتر بخوانید
طریق القدس همرزم - خادمیار ایثار

عملیات طریق القدس- عباداریان

عملیات طریق القدس آذر ۶۰ عباداریان محور امامزاده زین العابدين برای هر عملیات قرار بر این داشتیم که هرکجا عملیات باشه بچه های بهبهانی همشهری آنجا جمع بشوند و در عملیات شرکت کنیم ،اینبار نوبت عملیات در محور سوسنگرد (طریق القدس) بود آن موقع مجید (شهید بقایی) فرمانده سپاه پاسداران شوش بود برای عملیات آمد [...]
بیشتر بخوانید
آلاله سرخ- علی حمزه

آلاله سرخ- علی حمزه

آلاله سرخ علی (حمزه) من همان الاله سرخ به سنگر مانده ام یادگار سروهای سرخ بی سر مانده ام یادگار خون مردان مناجات و خطر حالیادر اوج غربت های باور مانده ام تا که با فوج ملاک اوج گیرم تاخدا سینه سرخان مهاجر چشم بردر مانده ام بس که روییده برگردم خارها از هر طرف [...]
بیشتر بخوانید
جزیره-مجنون--ابراهیم-برومند hamrzm.ir همرزم خادمیار ایثار

جزیره مجنون- ابراهیم برومند

جزیره مجنون ابراهیم برومند جزیره مجنون… ۴/۴/١٣۶۷ ساعت ٣:١۰ بامداد مجنون جزیره‌ست ، با نیزارهای بلند ، به بلندی بید مجنون…! نیزارهایی که با صدای رگبار گلوله میروید…! و در دل نیمه شب فریاد زنان می‌رزمند…. طلوع و غروبش ، یک رنگ است….! چرا که ﺁسمانش همیشه سرخ رنگ است… هم با طلوع… هم با [...]
بیشتر بخوانید
ویلچر جانباز- همرزم - خادمیار ایثار

شعر – صادقی پناه

بغضی که روی صندلی چرخدار بود... ابوالحسن صادقی پناه خیس از مرور خاطره های بهار بودابری که روی صندلی چرخدار بود ابری که این پیاده رو او را مچاله کردروزی پناه خستگی این دیار بود آن روزها که پای به هر قله می گذاشتآن روزها به گُرده ی طوفان سوار بود حالا به چشم رهگذران [...]
بیشتر بخوانید